محل تبلیغات شما

هوای تازه خوردن این نیست که در و پنجره ها را باز کنیم تا باد، اگر بوزد و میلش به سوی ما باشد، خودش را یله بدهد توی اتاق هامان. این  نیست که چند لا لباس بپوشیم، بساطی مهیا کنیم و برویم وسط باغی، بالای کوهی، کنار دریایی، دشتی، دمنی. این ها که هوای تازه نیستند. همان هوای مانده است. کم پیش می آید که هوا تازه باشد. هوای همه جای زمین بیشتر اوقات کهنه است و هوای تازه ای برای خوردن نیست مگر در آستانه تغییر فصل ها. این زمان است که هوا به معنای واقعی کلمه تازه میشود. همان موقعی که از خواب بیدار میشویم و پنجره ها را میبندیم، خودمان را بغل میکنیم و میگوییم هوا چقدر سرد شد یهو. وقتی که سرما از هر سوراخی میخزد تو و هر چه میپوشیم گرم نمیشویم و هوس میکنیم بخاری را بغل کنیم. وقتی که هزار لایه لباس میپوشیم و از گرمای خفیف ظهر اواخر اسفند کلافه میشویم. وقتی که دوباره پنجره ها را باز میکنیم و طبیعت را بیشتر به خانه هایمان راه میدهیم. همین اوقات است که هوا تازه میشود. عوض میشود.

حالا هم شهر پر از هوای تازه است. این هوا را باید عمیق نفس کشید. نه از شش ها، نه از دیافراگم، عمیقتر. جایی در اعماق وجود. باید ذخیره اش کرد تا فصل بعد. اگر تا آن موقع نفس بکشیم.

گوش هایم برای تو فقط کمی تماشا برایم کنار بگذار

گاهی تنها مرا رها کن فقط!!

مقادیری متنابهی اندوه و دیگر هیچ

تازه ,هوای ,ها ,هوا ,کنیم ,میشود ,هوای تازه ,ها را ,که هوا ,وقتی که ,تازه میشود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خدمات تایپ فوری اینترنتی و آنلاین